دل نفرین شده
رفتی از چشم ودلم محو تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آیینه پیداست هنوز
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز
گر چه امروز من آیینه ی فردای من است
دل دیوانه در اندیشه ی فرداست هنوز
عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست
زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز
لب فرو بسته ام از شرم و زبان نگهم
پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز
نظرات شما عزیزان:
saleim.khofi?
vay che shere khomsheli.az kie?
vay che shere khomsheli.az kie?
سلام عزيز وبلاگتون عاليه از خوشم اومد خيلي خوبه.gif)
.gif)